سلام
امیدوارم خسته تون نکرده باشم ادامه را خدمت تون عرض می کنم.
یک مثال دیگر:
اگر شخصی یک ماشین مثلا مدل 75 مَد نظرش باشد، مانند همان موبایل آنقدر پرس جو وتفحص می کنه که اعصاب همه را بر هم می ریزه، تا اون ماشین مورد علاقه اش را پیدا کنه، این مورد هم مانند مورد قبل ممکن است چند روز طول بکشه واین آقا هم وقت می زاره تا اینکه بهر نحوی که شده موفق به خرید آن بشه.
حالا سوال من اینجاست که اگر یک جوون این همه وقت برای مادیاتش صرف می کنه آیا شده وقت (حداقل باندازه یک دهمی که وقت برای موبایل وماشین گذاشت،) برای دین خودش بگذاره و دین خودشو بشناسه.
اگر به ما یک دختر ی بگه که فلانی اگه دوست داری با من صحبت کنی ساعت 2 صبح بیا توی فلان پارک ، ما هم اولاً: آن شب خوابمون نمی بره ثانیاً: لباسها اتو کرده پر عطر و ادکلن و... ساعت 12 شب میریم سر قرار، اگر هم دختره یک ساعت هم دیر بیاد ما منتظر می مونیم همه این سختی را تحمل می کنیم تا به یک چیز مادی که خیلی وقتها حتی بدرد مادیات ما هم نمی خوره ، برسیم واینجاست باید گفت (اهدنا الصراط المستقیم)
خیلی هامون راه خودمون را گم کرده ایم اکثر مون پدر و مادر ما مسلمان، شیعه (اسمی)بودند ما هم شیعه شدهایم خیلی کار مهمی انجام ندادهایم.
کار مهم را اونی انجام داد که داخل گناه بود ومی تونست گناه کنه اما گناه انجام نداد.
خیلی ها مون حتی از چیزهای ابتدائی دینمون هم خبری نداریم چرا؟؟؟
چون فکر می کنیم دین مثل غذائی است که مادر برای یک بچه باید درست کند وبگذارد در دهان بچه ،وبچه فقط زحمت فرو بردن را به خودش بده.
میدونید چرا اینگونه شدیم!!!!!!
چون دلمون پر گناه شده، همون دلی که وقتی خدا انسان را بعنوان خلیفه خودش روی زمین خلق کرد همه آمدند ببینند که خدا چه خلق کرده که به خودش تبارک الله احسن الخالقین می گوید (آیا ما همان هائی هستیم که خدا به خودش بارک الله گفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
یک یک ملائک می آمدند تماشا تا اینکه شیطان آمد وارد اعماء انسان شد و به همه جا سرکشی کرد تا رسید به قلب آنوقت ندا رسید که ورود ممنوع، ندا رسید ای شیطان اینجا حرم ماست کسی حق ورود ندارد .
بعددستور الهی صادر شد
به ملائک دستور داد سجده کنند همه سجده کردند الا ابلیس ابی واستکبر
حالا میدونید همین بنده گنهکار ناچیز می تونه با عث مبا حات خدا هم بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ادامه دارد.............
|